ش٫ اردیبهشت ۸ام, ۱۴۰۳

خبرنگاران و رسانه

حاوی اخبار صنف خبرنگاران، اصحاب مطبوعات و رسانه های کشور

زاویه دید در روایت

1 دقیقه خوانده شده
وقتی یک داستان را روایت می‌کنیم، مهم است که از نگاه کدام شخصیت به اتفاقات می‌نگریم، چراکه مخاطب به قضاوت او نزدیک‌تر خواهد شد. گاهی لازم است عینک شخصیت‌های مختلف را روی چشم بگذاریم و از دریچه‌ی ذهن آن‌ها به دنیای داستان نگاه کنیم تا قضاوت را برای مخاطب راحت‌تر کنیم.
زاویه دید در روایت

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از ایرنا؛ معمولاً هر رویدادی را در لحظه‌ی وقوع، یک یا چند نفر محدود تجربه می‌کنند. روایت باید رویداد را از منظرهای مختلف به مخاطب نشان بدهد. اگر روش روایتگری بر اساس شیوه‌ی سنتی «صدای راوی» (که در مقاله‌ی شما صدای راوی را نمی‌شنوید، به آن پرداختیم) باشد، به یک یا دو زاویه دید ارجحیت داده می‌شود و تمرکزروایت بر روی تأثیرگذاری رویداد بر زاویه دیدی خواهد بود که راوی اختیار کرده است. این نوع روایت، عینی و کاملاً بی‌طرفانه است اما بسیار بعید است که بتواند علاقه‌ی مخاطب امروزی را به خود جلب کند.

زاویه دید، داستان را تغییر می‌دهد

انتخاب زاویه دیدی که داستان با آن روایت می‌شود، یکی از مهم‌ترین تصمیماتی است که هر نویسنده باید بگیرد. چراکه زاویه دید بر نحوه‌ی واکنش عاطفی مخاطب به شخصیت‌ها و داستان تأثیر مستقیم دارد. برای مثال در داستان یک خنایت، شما چهار زاویه دید دارید: خیانت کار، خیانت دیده، شخصی که خیانت‌کار با او رابطه برقرار کرده و یا شخصی بیرون از ماجرا که شاهد یا راوی خیانت است. روایت داستان با هرکدام از این زاویه دیدها، تأثیر متفاوتی بر نتیجه‌گیری و قضاوت مخاطب خواهد داشت.

هنری جیمز، نویسنده‌ی مشهور آمریکایی در رمان «آن‌چه مِیزی می‌دانست»، داستان چند خیانت در هم‌تنیده را که منجر به ازدواج و طلاق می‌شوند، از زاویه دید یک کودک روایت می‌شود که تحت تأثیر قضایا قرار می‌گیرد اما خوب نمی‌فهمد که چه اتفاقی دارد می‌افتد. این کودک، آلت دست آدم‌های خودخواه و بی‌اخلاق قرار می‌گیرد که در دسیسه‌های عشقی خود پای او را به وسط می‌کشند. اگر زاویه دید این داستان را تغییر دهیم، برداشت مخاطب کاملاً تغییر می‌کند. بنابراین ابتدا مشخص کنید که کدام برداشت ذهنی و قضاوت مخاطب از روایت برای شما مطلوب است و سپس زاویه دیدی متناسب با آن را اختیار کنید.

تغییر زاویه دید

بحث زاویه دید در روایت گاهی توسط نویسندگان مبتدی مورد غفلت واقع می‌شود. آن‌ها در طول نگارش روایت، خیلی انتخاب زاویه دیدها را با جدیت پی‌گیری نمی‌کنند. این عدم توجه، روایت را از یکپارچگی خارج می‌کند.

برای مثال فرض کنید داستان درباره‌ی دانشجویی به نام علی است که روز اول ورودش به دانشگاه است. نویسنده داستان را از نگاه او روایت می‌کند. علی لباس خود را با وسواس انتخاب می‌کند و می‌پوشد، کیفش را می‌بندد، از اتاق خارج می‌شود، با پدر و مادرش خداحافظی می‌کند و به سمت در خروجی خانه می‌رود. ناگهان در یکی دو جمله به ما گفته می‌شود که مادرش دارد چه فکری می‌کند. به این علت که به نظر نویسنده جالب آمده که در این قسمت از داستان، اطلاعات مفیدی را از نگاه مادر علی به ما بدهد. بعد بلافاصله راوی داستان را با زاویه دید علی ادامه می‌دهد. این تغییر زاویه دید باعث می‌شود مخاطب از خود بپرسد چرا افکار مادر علی در آن لحظه به ما گفته شد اما در سایر لحظه‌ها نه؟ مادر علی که در طول روایت، موضوع مشاهدات علی بوده، چرا ناگهان به فاعل اصلی داستان تبدیل شد و خیلی زود ناپدید شد؟ اصلاً چرا روایت ما را با فکرهای مادر آشنا کرد ولی پدر نه؟ و صدها سوال دیگر که ذهن مخاطب را از اصل داستان دور می‌کند و در نهایت سرنخ قصه از دست او در می‌رود.

هیچ قاعده‌ای در نویسندگی وجود ندارد که بگوید در روایت نمی‌توان زاویه دید را تغییر داد. اما اگر این کار طبق یک طرح از پیش برنامه‌ریزی شده و هنرمندانه انجام نشود، خواننده‌ی متن با داستان درگیر نمی‌شود و نمی‌تواند معنای واضح و روشنی را از روایت در ذهن خود بسازد.

زاویه دید تغییرناپذیر

بسیاری از نویسندگان علاقه‌ای به تغییر دادن زاویه دید در طول روایت ندارند. منحصر کردن روایت به یک زاویه دید، نوعی تأکید را به مخاطب القا می‌کند تا تمرکز او بر شخصیت اصلی داستان بیش‌تر شود. این نوع از زاویه دید، تماس بی‌واسطه‌ای را میان خواننده و شخصیت برقرار می‌کند که همزادپنداری و در نهایت اثرگذاری روایت را تا حد زیادی افزایش می‌دهد.

استفاده از جملات مرکب در این نوع از زاویه دید اثر مثبتی دارد. ساختمان جمله‌ی مرکب طوری است که در شما در طول خواندن جمله، باید اطلاعاتی را دریافت می‌کنید، در ذهن خود نگه دارید و منتظر عبارت آخر بمانید. این عبارت، نکته‌ی اصلی را برای شما روشن خواهد کرد. جمله‌ی مرکب بابت همین منتظر گذاشتن خواننده، شما را به هدف اصلی از به کارگیری این زاویه دید یعنی تأکید و تمرکز نزدیک‌تر خواهد کرد.

یک زاویه دید خلاقانه

گاهی روایت از زاویه دید یک شخصیت است اما ما مستقیماً حرفی از او نمی‌شنویم. برای مثال در رمان «آن‌چه میزی می‌دانست» روایت از زاویه دید کودک است اما نه با صدای او. یعنی طوری نیست که روایت بخواهد تقلیدی از زبان کودکانه‌ی او باشد.

در این نوع از انتخاب زاویه دید، بدون توجه به شخصیت صاحب زاویه دید، روایت را با توصیفی از داستان و اتفاقات بیان می‌کنیم، بدون آن‌که آن شخصیت مکالمه مستقیمی با مخاطب داشته باشد یا بخواهیم تصورات ذهنی او را برای مخاطب بازگو کنیم. بلکه روایت را آراسته، منسجم، ظریف و دقیق می‌نویسیم بدون آن‌که توجه کنیم شخصیت ما چگونه حرف می‌زند. در این سبک زاویه دید، بهتر است نگارش متن در نقطه‌ی مقابل زبان شخصیت باشد. برای مثال اگر شخصیت کودک است باید با یک زبان کتابی، داستان را روایت کنیم. این زاویه دید نو خلاقانه، به نویسنده کمک می‌کند تا تمرکز خود را بر روی جذابیت داستان بگذارد نه برای تطبیق متن روایت با زبان راوی.

زاویه دید در روایت

یکی از مهم‌ترین معیارهای تشخیص یک نویسنده‌ی مبتدی و بی‌تجربه از یک راوی حرفه‌ای، زاویه دید است. انتخاب و به کارگیری هوشمندانه‌ی زاویه دید، باعث می‌شود بتوانید به هدف اصلی که از روایت داستان دارید، نزدیکتر شوید. بسیاری از نویسندگان، یک زاویه دید را در روایت مطرح می‌کنند اما تغییر و به کارگیری زاویه دیدهای مختلف برای شما منعی ندارد، به شرطی که فکر شده باشد و ذهن مخاطب را از مسیر اصلی داستان خارج نکند.

زاویه دید، یکی از مهارت‌های لازم برای روایت است که در این مقاله به آن پرداختیم. در مقالات آینده از ایرنا مدرسه به ابعاد مهم و جدیدی از روایت خواهیم پرداخت.

لینک کوتاه: http://khabarnegaranvaresane.ir/?p=15797

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *