د٫ مهر ۱۶ام, ۱۴۰۳

خبرنگاران و رسانه

حاوی اخبار صنف خبرنگاران، اصحاب مطبوعات و رسانه‌های کشور

وقتی خبرنگاران سوژه می‌شوند؛ خبرنگار باید مچ من را بگیرد

1 دقیقه خوانده شده
وقتی خبرنگاران سوژه می‌شوند؛ خبرنگار باید مچ من را بگیرد

از خبرنگاران برای کارشان تشکر می‌کنند؛ یکی می‌گوید در شرایط فعلی جامعه، انتظار بیشتری از آن‌ها نمی‌توان داشت، دیگری تاکید دارد که خبرنگار باید مچش را بگیرد، و چهره بعدی می‌گوید بعضی چیزها را نباید گفت تا خبرنگاران به مکافات نیفتند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از ایسنا؛ در روزهایی که افراد مختلف بیش از دیگر روزهای سال سراغ خبرنگاران را می‌گیرند، باز هم ما به سراغ تعدادی از شاعران، نویسندگان و مترجمان رفته‌ایم. البته این گفت‌وگوها همانند همیشه نیست؛ باز هم پای ادبیات و کتاب در میان است، اما سوال از وضعیت ادبیات یا نقد و ترجمه نیست و از احوال کتاب پرسشی نمی‌شود، گفت‌وگوها از جنسی دیگر و خودمانی است. این‌بار سوژه خود خبرنگاران هستند.

در گفت‌وگوهایی که روایت‌های کوتاهی از سال‌ها ارتباط شاعران، نویسندگان و مترجمان با خبرنگاران است، از تاثیر خبرنگاران در کارشان و در جریان ادبیات می‌پرسیم، از رابطه‌شان با اصحاب رسانه جویا می‌شویم، که در این میان تشکرها، توصیه‌ها و بعضا گله‌هایی دارند و به مناسبت روزی که به نام خبرنگار ثبت شده است (هفدهم مردادماه)، از خبرنگاران می‌گویند.

بیش از این انتظاری نمی‌توان داشت

محمد دهقانی، مترجم، نویسنده و استاد پیشین دانشگاه تهران گویا این‌بار هم همانند هربار منتظر سوال‌هایی درباره ادبیات، نقد ادبی و … است، اما وقتی از موضوع گفت‌وگو که درباره خبرنگاران است، مطلع می‌شود، سخنش را خودمانی‌تر آغاز می‌کند و درباره تاثیری که خبرنگاران در کارش داشته‌اند، می‌گوید: این‌که بخواهم بگویم در مورد کارهای خودم چه تاثیری داشته، چون آمار و اطلاع دقیقی در این مورد وجود ندارد نمی‌توانم نظر قطعی بدهم، اما می‌دانم که گاهی اوقات بعضی مطالبی که دوستان خبرنگار راجع‌به کارهای من نوشته‌اند یا مصاحبه‌هایی که با من داشته‌اند، انعکاس‌ها و بازتاب‌هایی که از آن‌ها دیده‌ام به نظرم خوب بوده، یعنی در مجموع به نظرم موثر بوده است.

او در ادامه با بیان این‌که خبرنگاران تا همین‌جا هم که کار کرده‌اند و می‌کنند خیلی خوب است، ادامه می‌دهد: با این وضعی که رسانه‌ها و جامعه ما از لحاظ ارتباط با رسانه‌ها دارند، فکر می‌کنم کاری که دوستان خبرنگار انجام می‌دهند خیلی خوب است و در شرایط فعلی انتظاری بیش از این از آن‌ها نمی‌توان داشت. اگر بخواهیم درباره شرایط آرمانی حرف بزنیم که آن وقت خیلی از شرایط دیگر هم باید مهیا شود. مثلا فرض کنید من دوست دارم ما مجله‌ای داشته باشیم یا یکی از روزنامه‌های ما ضمیمه‌ای مثل ضمیمه ادبی «تایمز» داشته باشد، ولی نمی‌شود.

دهقانی همچنین می‌گوید: شرایطی باید مهیا شود، اول از همه این‌که همه آزاد باشند راجع‌به هر اثری که می‌خواهند بنویسند، این مهم است. نه این‌که بعضی از آثار حتی حق انتشار هم نداشته باشند چه برسد به این‌که بخواهیم درباره‌شان نظر بدهیم. آثاری هم که منتشر می‌شوند کسانی از مخالفان و موافقان بتوانند آرای‌شان را درباره آن‌ها منتشر کنند. ولی فرض بفرمایید این‌جا در حوزه‌هایی اثری منتشر می‌شود، واقعا کسی جرات دارد آن را نقد کند و بگوید که خوب نیست و بعد از حوزه‌های خاصی هم حمایت می‌شود؛ چنین چیزی نمی‌شود. به چیزی که هست باید بسنده کنیم. در این شرایط با توجه به امکانات موجود، خبرنگاران در این زمینه‌ها خوب کار می‌کنند. گاهی صفحات ادبی را که نگاه می‌کنم، می‌بینم کارشان خوب است.

او در ادامه می‌گوید که ارتباطش با خبرنگاران تا کنون ارتباط بدی نبوده است و می‌افزاید: کمتر پیش می‌آید که دوستان خبرنگار با من تماس بگیرند و من به آن‌ها جواب ندهم. مگر این‌که درباره موضوع خاصی باشد که من اصلا نخواهم وارد آن موضوع بشوم یا در حد توان و تخصص من نبوده وگرنه تا آن‌جا که توانسته‌ام با آن‌ها همکاری کرده‌ام. گاهی اوقات مجلاتی هم هستند که درخواست مقاله می‌دهند یا مصاحبه‌ای می‌خواهند، اما نه به این علت که با آن دوست خبرنگار مشکلی دارم بلکه به دلیل این‌که با جریان آن مجله موافق نیستم ممکن است صحبت نکنم. وگرنه با خود دوستان خبرنگار اغلب رابطه خوبی دارم و آن‌ها هم همیشه در حق من لطف داشته‌اند.

محمد دهقانی در پایان این گفت‌وگو، روز خبرنگار را هم تبریک می‌گوید.

خبرنگار باید مچ من را بگیرد

مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده ادبیات کودک و نوجوان با شنیدن موضوع گفت‌وگو به مزاح می‌گوید که «امان از دست خبرنگارها»، اما سخنش را جدی‌تر ادامه می‌دهد و انگار توصیه‌هایی برای خبرنگاران دارد و بیان می‌کند: ما در ادبیات به خبر تحلیلی نیاز داریم، خبرنگارانی که من در اطرافم می‌بینم و کار می‌کنند و خیلی زحمت می‌کشند، حاصل زحمت‌شان این شده که لااقل آن‌چه در حیطه ادبیات کودک اتفاق می‌افتد به اطلاع مردم می‌رسد، که این‌ جای تشکر دارد. اما آن‌قدر خبرهای ریز و درشت می‌رسد، از رنگ چشم مصنوعی فلان هنرپیشه تا قد و بالای فلانی و بهمانی تا جنگ، گرسنگی و قحطی پشت سر هم خبر می‌رسد و می‌رود که جا برای تامل در خبرها برای مخاطب نمی‌گذارد.

او که معتقد است خبرنگاران باید کاری کنند که خبرهای‌شان دیده شود، نه این‌که فقط روی صفحه بیاید، در ادامه می‌گوید: برای این‌که خبرها دیده شود، خبر باید با زندگی عادی مردم پیوند پیدا کند. برای مثال در حوزه ادبیات کودک و نوجوان، شما خبری منتشر می‌کنید که کتابی به این نام منتشر شد. خیلی هم خوب، دست‌تان هم درد نکند، ولی تیراژ این کتاب حداکثر هزار تا است و خبر شما هم می‌آید و می‌رود و آن هزار تا هم در طول زمانی که خیلی زیاد است فروش می‌رود. اما اگر خبرهای شما توام با حساسیت درباره آن کتاب باشد، کمک می‌کنید به این‌که آن کتاب زودتر به دست مخاطب برسد.

رحماندوست سخنش را این‌طور ادامه می‌دهد: خبر یک اتفاق و تحلیل خبر یک اتفاق دیگر است؛ به این‌جا که می‌رسیم خبرنگاری باید تخصصی شود، یعنی شما نمی‌توانی هم خبرنگار نفت باشی، هم خبرنگار حوزه رمان بزرگسالان باشی و هم خبرنگار ادبیات کودکان. آن کسی می‌تواند خبر تحلیلی بدهد که خودش درباره یک ژانر کم‌کم صاحب‌نظر شود، چون می‌تواند به خاطر تخصصش بپرسد و ادبیات اقتصادی و تفریحی را از ادبیات تحلیلی و تاثیرگذار جدا کند و توجه مخاطب را به آن نوع از فعالیتی که قبول دارد، جلب کند.

شاعر «صد دانه یاقوت» از برخی خبرنگارها هم چنین می‌گوید: باز حالا خوب است، دو تا سوال می‌کنید که آدم فکر می‌کند قبلش خوانده‌اید. من بارها در سال‌های گذشته با خبرنگارهایی برخورد کرده بودم که می‌آمدند و می‌گفتند که چه بپرسیم. یعنی در این حد هم فکر پیشین نداشتند. حالا باز کمی بهتر است. مهم این است که وقتی خبرنگار کارش تمام می‌شود، مطمئن باشد که روی جامعه مخاطبش تاثیر گذاشته است. یعنی آن‌ها را یا به چیزی ترغیب کرده و یا از چیزی بازداشته و حس به آن‌ها داده است.

مصطفی رحماندوست سپس می‌گوید که با خبرنگاران خیلی خوب است و مشکلی با آن‌ها ندارد و می‌افزاید: من آن‌ها را می‌فهمم و آن‌ها هم من را می‌فهمند، تا حالا که این‌طور بوده است.

او معتقد است که خبرنگار باید مچش را بگیرد و می‌گوید: واقعیت این است که وقتی خبرنگاری سراغ من می‌آید که کاملا خالی از ذهن است و درباره موضوعی که می‌پرسد، چیزی نمی‌داند و ابتدایی‌ترین اطلاعاتی را که حتی با یک جست‌وجوی ساده در اینترنت می‌شود پیدا کرد ندارد، در این مواقع جواب نمی‌دهم و می‌گویم که تو باید مچ من را بگیری، کارت این است، نه این‌که خبری را که می‌تواند پخش هم نشود پخش کنی.

این شاعر کودکان و نوجوانان ادامه می‌دهد: خبرنگار باید از خودش بپرسد در حیطه تخصصی خودش چه تاثیری دارد؛ مثالی می‌زنم: سال‌ها پیش در ایتالیا خبرنگاری از من پرسید آیا نویسنده ایرانی می‌تواند با درآمد کتاب زندگی کند؟ من به این سوال جواب دادم. هشت سال بعد من دوباره همین خبرنگار را در ایتالیا دیدم، انتظار نداشتم اولین سوالش این باشد که شما هشت سال پیش گفتی فلان و حالا چی! یعنی او برای خودش آرشیو و دفتری داشت و آدم‌ها را دسته‌بندی کرده بود و سوالاتی که می‌کرد ریشه‌دار بود. خلاصه خبرنگار باید خیلی زرنگ‌تر از حتی یک هنرمند یا نویسنده باشد تا بتواند پنهانی‌ها را درک و ابلاغ کند و حساسیت داشته باشد. در جامعه دموکراتیک خبرنگاران نقش بسیار اساسی‌ای دارند. اگر در جامعه ما خبرنگاران نقش اساسی‌ای نداشته‌اند یا جامعه دموکراتیک نیست یا خبرنگاران خبرنگار نیستند.

برخی صحبت‌ها را نگوییم تا به مکافات نیفتند

محمدعلی بهمنی، شاعر و ترانه‌سرا با شنیدن نام خبرنگاران، از احترامی که برای آن‌ها قائل است می‌گوید اما تاکیدش بر این است که خبرنگاران در نگارش واقعیت و آن‌چه گفته‌ ‌شده به درستی عمل کنند. او می‌گوید: طبیعی است که اصلا این کار برای آگاهی دیگران خلق شده است. حتی اگر سوالات پیچیده هم باشد اما واقعیت صادقانه و همان‌طور که گفته‌ شده گذاشته و پخش شود. خبرنگاری یک خدمت است.

او در ادامه بیان می‌کند: مثلا من گاهی خیلی صحبت می‌کنم اما برخی‌هایش را انگار لازم نمی‌دانند یا مجالش را ندارند که بیاورند، این است که آدم حس می‌کند پس برای چه صحبت کرده. وگرنه خبرنگاری کاری است که باید برای آن احترام قائل شد، چون می‌خواهند آگاهی ذهنی برای دیگران ایجاد کنند.

بهمنی معتقد است همین‌که مصاحبه انجام‌شده با یک خبرنگار باعث شود مخاطبان قدری فکر کنند، خبرنگار خدمت کرده است و می‌گوید: مهم این است آن‌که خبرها را می‌شنود، به دردش بخورد. اگر هم به دردش نمی‌خورد اقلا از آن بگذرد و شایعه‌سازی نکند. اما در هر صورت عزیزی که کارش این‌گونه است خیلی دوست‌داشتنی است.

بهمنی در ادامه از یکی از گفت‌وگوهایی که داشته است چنین می‌گوید: من مصاحبه‌ای درباره واژه «آغوش» انجام داده بودم، برای آن خبرنگار درباره استفاده‌های مختلف از این واژه توضیح دادم اما ایشان فقط بخشی از صحبت من را گذاشته بود. برای همین بعد از آن من واکنش‌هایی را دریافت کردم. البته من از آن خبرنگار تشکر هم می‌کنم اما باید همه آن‌چه را گفته بودم می‌گذاشت.

این ترانه‌سرا می‌افزاید: من اصلا برای یکایک شخصیت‌های خبرنگار احترام قائل هستم چرا که حتما خودشان شوقی داشته‌اند که دارند این کار را ادامه می‌دهند. می‌دانم گاهی حتی در چند گفت‌وگو شاید برای‌شان مزاحمت‌هایی هم فراهم شود و افرادی به آن‌ها بگویند که چرا این را گذاشتی یا نگذاشتی. هرچه درباره مشکلات زندگی با افراد صحبت کنند و راه چاره‌ را از کسی بپرسند، دیدهایی است که ممکن است اقلا یکی از آن‌ها تاثیرگذار باشد، هم برای حکومت و هم برای مخاطبان.

محمدعلی بهمنی همچنین می‌گوید: چون باورشان داریم، گاهی باید برخی صحبت‌ها را به آن‌ها نگوییم تا آن‌ها به مکافات نیفتند.

وقتی خبرنگاران سوژه می‌شوند؛ خبرنگار باید مچ من را بگیرد

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *