نقد تأثیر کرونا بر پساکرونا؛ دیکتهای که رسانهها باید شجاعانه و بدون غلط بنویسند
1 دقیقه خوانده شدهمدرس دانشگاه در رشته ارتباطات ضمن مثبت ارزیابی کردن عملکرد رسانههای داخلی در مواجهه با شیوع کرونا، هشدار داد: رسانهها باید به سمت نقد تأثیر کرونا در پساکرونا و تأثیرات اقتصادی این مسئله روند و جرئت و جسارت خبرنگار بودن خودمان را بیشتر کنیم تا مردم هم به این جرئت و جسارت اعتماد کنند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از ایکنا؛ در ادامه روند بررسی عملکرد رسانههای ایران در قبال شیوع کرونا، حسین شریفی، مدرس دانشگاه در رشته ارتباطات، فعال رسانهای و کارشناسمجری رادیو گفتوگو، میهمان خبرگزاری ایکنا بود و به سؤالات مطرحشده در این حوزه پاسخ داد.
ایکنا ـ اصحاب رسانه ایران برای اولین بار با یک بحران جهانی مواجه شدند. عملکرد آنها در قبال شیوع کرونا چگونه بود؟
پیشرفت در جامعه انسانی زمانی اتفاق میافتد که میل حرکت روبه جلو وجود داشته باشد؛ عقبگرد ملتها نیز در جنگها و ویرانیها اتفاق میافتد؛ یعنی جایی رقم میخورد که جان انسانها به خطر میافتد مانند جنگهای جهانی. جهان پس از جنگ جهانی دوم بحرانی جهان شمول نداشت و نیم قرن پس از آن، با بحران جهانی کووید ۱۹ مواجه شد اما جالب اینکه تخمین زده شده است که کل وزن ویروسی که دنیا را به هم ریخته است، کمتر از پنج گرم است.
بیایید ابتدا ببینیم مردم چگونه با رسانهها مواجه شدند و چقدر به رسانه اعتماد کردند و سواد رسانهای مردم چقدر به آنها اجازه داد نکتههایی که گفته میشود را بپذیرند.
دو مسئله را با هم مقایسه میکنم. طی این مدت مدام مطالبی مبنی بر اینکه آمارهای رسمی مربوط به ابتلا و فوتیها دروغ است از سوی رسانههای خارجی مطرح میشد. مثلاً رادیو فردا اعلام میکرد که با بررسی میدانی به آماری از ابتلا و مرگ و میر رسیده است که ۱,۸ برابر آمار رسمی کشور است. اما نکته مهم این است که این آمار ادعایی، عملاً تفاوت فاحشی با آمار رسمی نداشت. اگر قرار باشد مسئولان دولتی و رسانههای داخلی آمارسازی کنند چرا باید آمار را ۳۰ درصد جابجا کنند، یک دهم یا یک بیستم میکنند! بیشترین آمار غیر رسمی که از سوی یک رسانه خارجی مطرح شده، مربوط به رادیو فردا بوده است.
حال این سوی ماجرا را نگاه کنیم؛ همه متفقالقول هستند که در زمینه اعلام کووید ۱۹ تأخیر وجود داشت اما نمیدانیم این تأخیر چقدر است. چندی پیش دکتر پژهان، معاون بیمارستان مسیح دانشوری، میهمان ما در رادیو گفتوگو بود. ایشان مطرح میکردند که اواخر دی و اوایل بهمنماه، بیمارانی داشتیم که با وضعیت وخیم دستگاه تنفسی به بیمارستان میآمدند و وقتی از آنها ۷۰ تست ویروس گرفته میشد، هر ۷۰ تست منفی بود و نمیدانستیم با چه چیزی مواجه هستیم. همان زمان حدس من این بود که دستهای از ویروسهای کرونا وجود دارد که ناشناخته است.
این دو مسئله را با هم مقایسه کنید؛ برخی جاها حرفهایی از سوی رسانهها زده شد که شنیده نشد و برخی جاها رسانهها مطالبی منتشر کردند که بیشتر از سوی مردم شنیده شد. فضای امروز ما در حوزه رسانه از رسانههای رسمی کشور گرفته تا کانالهای تلگرامی و شبکههای اجتماعی با شبکه گستردهای از مخاطبان فعال و گسترده که تولید محتوا میکنند را شامل میشود، وقتی از سواد رسانهای حرف میزنیم داریم از همین نکتهها میگوییم که رسانهها مطالبی را منتشر میکنند، اما جاهایی شنیده میشود و جاهایی شنیده نمیشود.
ایکنا ـ چرا سخن درست برخی رسانهها شنیده نمیشود؟
چون ممکن است حرفی که من میزنم به مذاق خیلیها خوش نیاید و ممکن است حرفی از جای دیگری بیان شود که به مذاق خیلیها خوش بیاید. واقعیت این است که اول باید بپذیریم رسانه بیطرف، رسانه مرده است. اگر این مسئله را بپذیریم، عواقب آن را نیز میتوانیم بررسی کنیم.
زمانی که اولین گزارشها از ۳۰ بهمنماه، در مورد شیوع کرونا در ایران منتشر شد، همکاران دانشگاهی من بررسی کرده بودند که نوع مواجهه BBC با این مسئله چگونه است. BBC فارسی، عربی، چینی و بینالمللی را بررسی و با هم مقایسه کرده بودند. تعداد پستهایی که BBC چینی در خصوص کرونا منتشر میکرد در روز از ۱۰ تا ۱۲ پست تجاوز نمیکرد آن هم در زمانی که بیش از یک ماه و نیم بود که کرونا در چین اعلام و منجر به بسته شدن شهرها شده بود. همین BBC وقتی در مورد ایران صحبت میکرد تعداد پستهای آن کمتر از ۵۰ مورد نبود، در حالی که در BBC بینالمللی در بیشترین حالت چهار پست منتشر میکرد. حال شما میتوانید به خوبی ببینید نوع مواجهه آنها با ویروس کرونا در ایران و سایر کشورها چگونه بود.
اما یک اتفاق خوب در ایران رخ داد و زمانی که قرار شد ستاد مقابله با کرونا تشکیل و از یک مقر با این ویروس مقابله شود، این مقر در حوزه رسانه هم تشکیل شد و یک پناهگاه ایجاد کردیم و گفتیم این محل، پناهگاه رسمی مبارزه با ویروس کرونا توسط رسانههاست؛ این حرکت خوب و صحیحی بود که همه نگاهها به یک محل متمرکز شد.
من در مورد بحران زیاد کار کردهام؛ ابتدای سال ۹۸ را با بحران سیل آغاز کردیم که ۲۵ استان کشور درگیر آن شدند. در همان روزها معاونت صدای رادیو، شبکه رادیو سفر را راهاندازی کرده بود که با مواجه شدن با بحران سیل بلافاصله اعلام شد که رادیو سفر تعطیل و از این پس رادیو امداد شروع به فعالیت میکند و ما یک ماه تمام ۲۴ ساعته در رادیو امداد فقط به بحث سیل و سیلزدگان پرداختیم و تجربه موفقی را در این شبکه پشت سر گذاشتیم.
جالب است بدانید در چهار استان اصلی درگیر سیل، فرایند اطلاعرسانی فقط از طریق رادیو امداد در حال انجام بود. قرار نبود این شبکه در سایر مناطق کشور شنیده شود بلکه قرار بود به صورت مشخص در مناطق سیلزده خلأ اطلاعرسانی را پر کند. در خصوص ویروس کرونا نیز دقیقاً همین رفتار را داشتیم. رسانههای فارسی زبان خارج از کشور آنقدر بر روی این مسئله مانور دادند که مردم از آنها خسته شدند. فرهنگ ما فرهنگ شرقی است و فرهنگ شرقی لطافتهای خاص خود را دارد و ماشینی نیست؛ یکی از مسئلههایی که اعتماد مردم به این مقر رسانهای کرونا ویروس که میتوانست سایت، روزنامه، تلویزیون یا رادیو باشد را بیشتر کرد، همین نگاه شرقی و امیدبخشی شرقی بود، باید بپذیریم که با وجود اینکه طی سالهای گذشته به رغم اینکه تلاشهای ناموفقی در حوزه افزایش سواد رسانهای صورت گرفته اما کرونا ویروس موجب ارتقای چشمگیر سواد رسانهای مردم شد.
ایکنا ـ آیا سال گذشته مردم ایران اعتمادشان را به رسانهها از دست دادند؟
سال گذشته برای رسانههای ما سال سختی بود. این را میپذیرم که در حوزه موارد و مسائل امنیتی خوب عمل نکردهایم؛ در برخی موارد میشد بسیاری از اتفاقها و خبرها را گفت ولی شاید من خبرنگار دچار خودسانسوری شده بودم. در مواردی اگر این اطلاعرسانی اتفاق میافتاد حتی نیاز نبود اینترنت را برای ۱۰ روز قطع کنیم و مردم را به دردسر بیندازیم؛ چند هزار استارتآپ داشتیم که در همان بحران قطعی اینترنت موتورشان خاموش شد و دیگر هم روشن نخواهد شد. یعنی به خاطر قطعی اینترنت چندین هزار فرصت شغلی را از دست دادیم در حالی که اگر سواد رسانهای افزایش پیدا کرده بود و رسانه، یک پروتکل روشن تعریف شده داشت که در موارد امنیتی به چه شکلی برخورد کند، میتوانستیم بسیاری از این مشاغل را حفظ کنیم.
ایکنا ـ وظایف رسانهها پس از کرونا چیست؟
جهان پساکرونا جهان بسیار متفاوتی است. مقالهای از کسینجر میخواندم که در آن به مسئله لیبرالیسم، سوسیالیسم و سرنوشت این مکاتب در دوران پساکرونا پرداخته شده بود. چهار فیلسوف نگاهشان را اعلام و کسینجر نیز مطرح کرده بود، اگر رسانه را به عنوان رکن چهارم دموکراسی بپذیریم، چیزی که میتواند نجاتبخش دموکراسی باشد، اعتماد مردم است؛ حالا اعتماد مردم به رسانههای ایران به دست آمده و ساخته شده است و اینکه ما بعد از آن چگونه عمل کنیم و این اعتماد را خدشهدار کنیم یا نکنیم، به خودمان بستگی دارد.
مثلاً ما در رادیو گفتوگو با فرهاد دهنوی به بررسی لایوهای اینستاگرامی پرداختیم. من همه روزنامهها و خبرگزاریها را بررسی کردم فقط یک یادداشت تحلیلی از bbc فارسی در این حوزه دیدم، چرا رسانههای ما به این مسئله ورود نکردند؟
در کرونا خط قرمزها در حوزه خبر جابجا شده است و هنوز برای من سؤال است که همکار رسانهای من در تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاریها چرا به مقوله پرستاران ورود نکردند؟ در یک مورد فقط یک بیمارستان ۶۰۰ پرستار خود را اخراج کرده است و وقتی با مسئولان وزارت بهداشت در این خصوص تماس گرفتیم، مدیرکل روابط عمومی وزارت بهداشت بیان کرد که در وزارت بهداشت کسی فرصت ندارد به این سؤال پاسخ دهد. در آن برنامه صدای ۲۰ پرستار و ۱۰ مقام مسئول پخش شد. اما همچنان رسانهها این مسئله را ریشهیابی نکردند.
ایکنا ـ آیا این مسئله نشاندهنده توجه رسانههای ایران به سختخبر و بیتوجهی به تحلیل و نرمخبر است؟
تاکنون خوب عمل کرده اما اگر به همین سبک ادامه کار دهیم از مسیر صحیح منحرف شدهایم. مردم دیگر فهمیدهاند که باید دستهایشان را بشویند، از ماده ضدعفونی کننده استفاده کنند و … اما مردم هنوز عواقب اقتصادی کرونا را نمیدانند. دانشگاه تهران در حال رصد فضای مجازی فارسی است. روز ۹ فروردین بیشترین جستوجوی واژه در اینترنت از کرونا ویروس به قیمت طلا تغییر کرد، یعنی دغدغه مردم تغییر کرد و این دغدغه هنوز هم در حال تغییر است. باید بپذیریم در دوران پسا کرونا ۸۰۰ میلیون شغل از بین خواهد رفت و اگر سهم ما یک درصد باشد(ایران یک درصد جمعیت جامعه جهانی را تشکیل میدهد) هشت میلیون شغل در ایران از بین خواهد رفت و این در حالی است که از قبل هم با مشکل بیکاری مواجه بودهایم.
پس باید برویم به سمت نقد تأثیر کرونا در پساکرونا و فضا را متفاوت کنیم؛ جرئت و جسارت خبرنگار بودن خودمان را بیشتر کنیم تا مردم هم به این جرأت و جسارتی که وجود دارد، اعتماد کنند.
نقد تأثیر کرونا بر پساکرونا؛ دیکتهای که رسانهها باید شجاعانه و بدون غلط بنویسند