رضا قاسمپور: کار رسانه مستقل در جهان سوم راه رفتن بر روی لبه تیغ است
1 دقیقه خوانده شدهبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه؛ این بار گفتوگویی را با آقای رضا قاسمپور از فعالان رسانهای استان البرز ترتیب دادهایم که حاصل این مصاحبه کوتاه، اختصاصی و صمیمانه در پی میآید:
لطفاً به عنوان اولین سئوال از بیوگرافی خودتان برای مخاطبین این پایگاه خبری بگوئید:
با سلام و ضمن تبریک ماه مبارک رمضان و پاسداشت نوزایی و رستاخیز طبیعت؛ رضا قاسمپور، متولد ۱۳۴۹ زنجان، مدرس ریاضی، مدیر سابق شهیدستان کرج، دانشجوی دکترای حقوق بینالملل، فعال فرهنگی اجتماعی، رئیس هیاتمدیره کانون حقوق شهروندی استان البرز و معلم و روزنامهنگار در دو زبان فارسی و ترکی
از چه زمانی به این حرفه علاقمند شدید؟
به موازات ۳۳ سال شغل معلمی ۳۳ سال در کارِ رسانه (در سمتهای نویسندگی، خبرنگاری، عکاسی، سردبیری و صاحبامتیازی نشریات مختلف در شمالغرب، تهران و کرج) بوده و هستم.
مشوق اصلی شما در این راه چه کسی بوده است؟
مشوقم در عرصه رسانه روح ناآرام، کنجکاوی و عطش کشف حقایق و کاستن از درد و رنج و آلام عمومی است. دوست دارم صدای رسای محذوفین و بلندگوی بیصدایان اجتماع باشم.
آیا خانواده شما با فعالیتتان در مطبوعات و رسانه موافق بودند؟ اکنون چه طور؟
خانوادهها معمولاً دنبال رسیدن به آرامش روحی و آسایش مادی در زندگی هستند و این کاملاً با چالشهای مستمر عرصه رسانه و خبر در تضادی بیامان است. علیرغم فراز و فرودهای بسیار، بالاخره خانواده با مشاهده علاقه وافر بنده به کار رسانه و خبر نهایتاً با این مسئله کنار آمدند.
از آثار مکتوب و چاپ شدهتان برایمان بگوئید؟
آثار مکتوب بنده؛ انتشار بیش از هزار یادداشت، گزارش خبری، مطالب تحلیلی، مصاحبههای متعدد در رسانههای شمالغرب و پایتخت در رسانههای مکتوب و مجازی میباشد. با یک سرچ ساده در گوگل دهها اثر از بنده در حوزههای مختلف قابل حصول میباشد.
هم اکنون به چه کاری مشغولید؟
هم اکنون بازنشسته آموزش و پرورش بوده و در «بنیاد فرهنگی آموزشی نصر» مشغول کارهای فرهنگی هستم بعد از عید نیز احتمالاً مسئولیت سردبیری یکی از روزنامههای کرج را به عهده بگیرم. در عین حال همیشه و همه جا در حال انجام رسالت خبرنگاری و روزنامهنگاری هستم.
با چه مشکلات و موانعی روبرو هستید؟
کار رسانه مستقل در جهان سوم راه رفتن بر روی لبه تیغ است. اگر مداح قدرت، جارچی حاکمان و همراستا با جریان حاکم باشی کار و بارت در هر زمان سکه است اگر مثل ما مدافع حقوق شهروندی و صدای بیصدایان با رویکرد آزاداندیشی باشی همواره در کشف و انتشار حقایق در معرض تحدید و تهدید بوده و انواع محرومیتهای فرهنگی و اجتماعی منتظرت خواهند بود.
علاقمندان به مطبوعات و رسانه چگونه میتوانند در این عرصه موفق شوند؟
در ایران خبرنگاری مانند معلمی بیشتر دلی بوده و نوعی عشق و حال روحی و روانی میباشد. مشغولیت رسانهای با رویکرد آزاداندیشی معمولا نمیتواند مطالبات معیشتی و منزلتی را تامین کند مگر اینکه در این عرصه، جارچی جریان حاکم و یا کاسب در عرصه رسانه باشی.
موفقیت امری ذهنی و البته نسبی است. بنده با اینکه هزینههای مادی و معنوی زیادی (بازداشت، جریمه، محرومیتهای مختلف اجتماعی، تضرر مالی و…) در عرصه رسانه متحمل شدهام ولی نوعی ارضا روحی و روانی و حس موفقیت نسبی دارم چون احساس میکنم بخشی از دِین خود را به مردم پایین دست و بیصدای جامعه ادا کردهام.
از خاطرات تلخ و شیرین خودتان را در این عرصه برایمان بگویید؟
خاطره شیرین سال؛ روزی روزگاری در پارک شرافت کرج با جوانی با تیپ ورزشکاری برخورد کردم که شیشه ماشینها را پاک میکرد از کنار موضوع رد نشدم با ارتباطگیری با سوژه متوجه شدم که دروازبان تیم نوجوانان سایپا بوده در اثر تصادف به کمای عمیق رفته و پس از هشیاری تمام موقعیتهایش پر کشیده.
با انتشار مصاحبهای که با وی انجام دادم در کمال ناباوری ایشان در مدت کوتاهی توانست احیا شده و به موقعیت قبلی خود برگردد.
خاطره تلخ امسال؛ تابستان امسال کارنامه عملکرد مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۳ کرج را موشکافانه و مستند نقد حرفهای کرده و در خبرگزاری صدای معلم منتشر کردم. ایشان به جای پاسخگویی اقدام به چندین شکایت علیه بنده نمود. (پلیسفتا، دادگاه، هیات تخلفات وزارت آموزش و پرورش و…) نهایتاً با اعمال فشار توانست در هیأت تخلفات آموزش و پرورش محکومم کرده و توبیخ با درج در پرونده برایم بگیرد. چون حق با من بود شکایتهای دیگرش به جایی نرسید و بنده با شکایت به دیوان عدالت اداری حکم هیات تخلفات را شکستم و…
ولی در فرایند تعقیب و گریز «نقد عملکرد و شکایت قضائی» بیش از ۹ ماه استرس و فشارهای روحی و روانی بر من و خانواده تحمیل شد و…
امیدوارم بعد از این جای شاکی و متشاکی عوض نشود و مدیران به جای شکایت از منتقدین، پاسخگوی عملکرد خود باشند.
کدام یک از آثارتان به دلتان نشسته است؟
امسال در جشنواره ملی چشمه ساوجبلاغ در عرصه داستاننویسی (داستان ترکیام با عنوان«ال مندن اتک سندن») ممتاز شناخته شد. همچنین کتاب شعر «یاکریم» و سیدی اشعارم سال ۱۳۸۹ منتشر شده است.
اگر مطلب خاصی از قلم افتاده بیان بفرمائید؟
متاسفانه در اثر سیاستهای اشتباه برخی از دولتها، مرجعیت خبر از تهران به لندن منتقل شده است. به زعم راقم درمان بسیاری از دملهای چرکین اجتماع امروز ما، گردش آزاد اخبار و اطلاعات و آزادی بیان و پسا بیان میباشد. اگر خبرنگار بتواند بیواهمه بر تاریکخانههای قدرت و ثروت نورافشانی نماید به جرأت میتوان گفت که بیش از ۹۰ درصد از اختلاس، رانت و رانتخواری، مفاسد اقتصادی و… جمع خواهد شد.
سخن پایانی:
حرف آخر اینکه، بهروزی ایران فردا بیش از هر چیزی در گِروِ دو چیز است. یکی آزادی بیان و پسا بیان اهالی رسانه و خبر و دومی قوه قضائیه مستقل از جریانات حاکم.
مصاحبه: ماهره (فرشته) عطایی
لینک کوتاه: http://khabarnegaranvaresane.ir/?p=15800
باسلام
بزرگواران انتشار حقایق و واقعیتها که غالب رسالت خبرنگاری همون قوه قضائیه غیر حاکم در عین حال بازدارندس،ماشین جنگی که از ارپیجهای متخاصمین و سودجویان در امان نیست یادمان باشد به قطار در حال حرکت سنگ پرت میشود، به امیداشاعه و گسترش نور خبرنگاری در تمامی نقاط تاریک.
خبرنگار همانند سنگرسازان بی سنگر زمان جنگ میماند.
ممنون از بیان نظرات ارزنده تان