چ٫ آذر ۷ام, ۱۴۰۳

خبرنگاران و رسانه

حاوی اخبار صنف خبرنگاران، اصحاب مطبوعات و رسانه‌های کشور

«پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» در گفت و گو با فضل الله صلواتی: پایمان را در کفششان کردیم، تعطیلمان کردند

1 دقیقه خوانده شده
فضل الله صلواتی مبارز انقلابی عصر پهلوی دوم و مدیرمسوول نشریه «نوید اصفهان» در گفت و گو با پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا از چگونگی تعطیل شدن نشریه اش می گوید.
«پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» در گفت و گو با فضل الله صلواتی: پایمان را در کفششان کردیم، تعطیلمان کردند

ایرنا: شما نشریه ای به نام نوید اصفهان منتشر می کردید. که از سال ۶۶ راه اندازی شد و سال ۷۷ توقیف شد. خط مشی اش چه بود و چرا توقیف شد؟

صلواتی: وقتی در مجلس بودم فرماندار و استاندار وقت اصفهان آمدند و گفتند همه شهرهای بزرگ نشریه دارند ولی در اصفهان نشریه قابلی وجود ندارد. شما تقاضا نشریه بکنید ما مجوز بدهیم. گفتم: نمی توانم اداره کنم، اما با اصرار آنها من هم قبول کردم.

آن موقع نکویی فرماندار و داوودی شمسی استاندار بود. وقتی مجوز صادر شد، آنها عوض شده بودند. مردد بودم که منتشر کنم یا نه. پیش آقای محمود دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات رفتم و با او مشورت کردم. دعایی با اصل کار موافق بود ولی خیلی شوخی می کرد و مثلا می گفت باید خیلی مواظب باشی! کافی است حروف چینت یک « د» را «ذ» بزند بعد خواهی دید چه اتفاقی در مملکت می افتد!

خدا خیرش دهد. ما با کمک ایشان چاپ این نشریه را شروع کردیم. تندترین مقالات را هم در آن می نوشتیم. انتقاد از آقای هاشمی و میرحسین موسوی و تقریبا همه. اطلاعیه های آقای منتظری و آذری قمی را چاپ کردیم. تا اینکه پایمان را در کفش گروه موسوم به انصار حزب الله کردیم که چرا این ها مزاحم مردم می شوند و به جلسات مردم حمله می کنند. آنها هم در نماز جمعه طوماری سی چهل متری علیه ما امضا کردند. تومار را به دادگاه انقلاب اصفهان فرستادند و سرانجام دادگاه انقلاب تهران این نشریه را موقتا توقیف کرد.

البته تعطیل موقت بود و من می توانستم بعدا این نشریه را دوباره منتشر کنم. البته دادگاه انقلاب هم به من گفت در توقیف نشریه شما ما کاره ای نبوده ایم و از اطلاعات خواسته اند که نشریه را توقیف کند. بعدها دیگر حوصله اش را پیدا نکردم که آنرا دوباره منتشر کنم.

ایرنا: تیراژش چقدر بود؟

صلواتی: ۲ هزار تا. ولی وقتی مثلا پیام آقای منتظری را می زدیم یک دفعه یکی می آمد و می گفت من هزار تا می خواهم و ما هم می دادیم چاپخانه برایش چاپ می کرد.

«پروژه تاریخ شفاهی رسانه های ایران ایرنا» در گفت و گو با فضل الله صلواتی: پایمان را در کفششان کردیم، تعطیلمان کردند

About Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *