یک روزنامه نگار پیشکسوت در گفتگو با شفقنا از خلأ «خبرنگاران چهره» در رسانه ها می گوید
1 دقیقه خوانده شدهبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از شفقنا؛ مسأله ای که در گذشته های دور امری مهم بوده و به گفته کارشناسان هرگاه یک خبرنگار چهره و مطرح در روزنامه ای می نوشت، تیراژ روزنامه به واسطه خبرنگار مطرحش، بالا می رفت. اما امروزه چه مسائلی بر کمرنگ شدن خبرنگاران چهره اثر گذار بوده است؟ فرهاد خادمی روزنامه نگار پیشکسوت عوامل زیادی را برای این مسأله ذکر می کند. او معتقد است بهره گیری مطبوعات از فضای هیجانی، دور شدن روزنامه ها از گزارش های میدانی و اختصاصی و سوق دادن خبرنگار به سمت دریافت آگهی های تبلیغاتی از جمله این موارد است.
خادمی در ابتدای صحبت های خود با اشاره به اینکه چرا ما «روزنامه نگار چهره» نداریم به شفقنا رسانه توضیح می دهد: متاسفانه در کشور ما فرهنگ کتاب خوانی و هزینهکردن برای تفکر و مطالعه وجود ندارد و این مسأله یک آفت عمومی است. بهعلاوه اینکه در شرایط فعلی جامعه، این هزینه از سبد خرید مردم به طور کامل حذف شده است. از طرفی دیگر به دلیل نبود یک فرهنگ عمومی در کشور رسانه های زرد، ماهواره ها و شبکه های اجتماعی به راحتی توانستند ذائقه مردم را تغییر دهند و آنها را از فکر کردن باز دارند. به همین دلیل مردم جامعه با مشکلات عدیده ای در خصوص فرهنگ کتاب خوانی و سرانه مطالعه دیگر چون مطبوعات روبرو هستند. همه این مسائل فرهنگی و اجتماعی بر کمرنگ شدن خبرنگار چهره اثر گذار است.
این روزنامه نگار پیشکسوت با توضیح درباره چهره بودن برخی خبرنگاران قبل از انقلاب می گوید: مباحث شخص محوری و چهره بودن خبرنگار در مطبوعات قبل از انقلاب بیشتر بود، به این صورت که یک سری افراد با شعارهای روشن فکری در کافه ها و محافل مطرح می شدند که یک عده ای از آنها وابسته به دربار بودند و برخی مخالف آنها بودند. بعد از انقلاب، در ابتدای دهه ۶۰ شاهد این بودیم که همه نوع تفکری حتی با تندترین انتقادها در نشریات می نوشتند. در دهه ۷۰ تا ۸۰ با افزایش آزادی مطبوعات مخصوصا از دوران اصلاحات با پروپاگاندای غیرواقعی و کاذب، یک عده ای در نشریات مطرح شدند و سرانجام برخی از آنها فراری شدند. چرا که تفکرشان یک پایه و اساس قوی نداشت و بیشتر موج سواری می کردند و بر اساس همان موج سواری توانسته بودند، اسمی برای خودشان رقم بزنند. بعد از انقلاب ما ستون نویس داشتیم اما آنها هم بر اساس همان پروپاگاندا مطرح شدند.
او با انتقاد به وضعیت رسانه ها و نقش آنها در چهره نبودن خبرنگاران بیان می کند: امروزه ما شاهدیم که مدیران مسئول حاضر نیستند تا برای حفظ رسانه خودشان هزینه های لازم را انجام دهند به همین خاطر روزنامه های ما به سمت آگهی نامه می روند. از طرف دیگر، موضوع مهم این است که روزنامه ها در ایران با هر تعطیلی، تعطیل میشوند، نمونه آن همین تعطیلات نوروز است. اما در غرب، روزهای تعطیل نه تنها روزنامه ها تعطیل نیستند، بلکه تیراژ آنها در این ایام بالاتر هم می رود.نمونه آن نیویورک تایمز و واشنگتن پست است. روزنامه آساهی شیمبون ژاپن، در روز ۱۱ میلیون تیراژ مکتوبش است و این جدای فروش سایبر آن می باشد، خب با چنین اقبالی که مردم از روزنامه دارند، طبیعی است که «خبرنگار چهره»در آنجا مسأله ای مهم و مطرح است. اما متاسفانه در جامعه ما با وجود پنج هزار سال سابقه و قدمت فرهنگی این مسأله مطرح نیست که به نظرم یک فاجعه فرهنگی است.
او ادامه می دهد: مطبوعات ما برای داشتن نویسنده مطرح، از فضای جنجالی و جو زده بهره می برند و چون بنیان فکری منسجم ندارند در دراز مدت به دست فراموشی سپرده می شوند. موضوع دیگر این است ظرف و مظروف در مطبوعات ما با هم متناسب نیست. هر چند که برخی از ستون نویس ها در نشریات باعث اقبال جامعه می شوند اما، به طور کلی باید به این مسأله توجه کرد که کلیت یک نشریه برای مخاطب مهم است نه صرفا یک مطلب و یک نویسنده. متاسفانه ما چندین سال است که از گزارش های میدانی و اختصاصی خوب فاصله گرفته ایم. خبرنگار ها هم ترجیحشان بیشتر به سمت آگهی های تبلیغاتی است تا ماهیت خبر و گزارش. حتی مدیران رسانه ها هم به خبرنگارانشان می گویند شما اولویت تان دریافت آگهی باشد .
این روزنامه نگار پیشکسوت با اشاره به بازنمایی کمرنگ مشکلات و حرفهای عامه مردم در رسانه های رسمی می گوید: مطبوعات ما عادت ندارند که مستقل باشند و همواره منتظر آگهی های دولتی هستند.طبیعی است در این وضعیت آن رسانه ها خنثی می شوند و مردم وقتی حرف خودشان را در این روزنامه ها نمی بینند، سراغ اخبار زرد و فضای مجازی و اقبالی به روزنامه ها نخواهند داشت.به همین دلیل اخبار مربوط به خودکشی یک هنرمند و …با صدها تحلیل منتشر می شود و برای مردم پذیرفته می شود. در این میان هر چقدر مراجع رسمی توضیح دیگری دهند، جایی دیده نخواهد شد.
او ادامه می دهد: باز هم تاکید می کنم اگر مطبوعات ما در مقطعی آن هم قبل از انقلاب شخص محور بودند، به دلیل پروپاگاندا همسویی با رژیم یا مخالفت با آن بوده است. اما بعد از انقلاب اصلا نداشتیم و برخی از کسانی هم که سعی کردند این کار را انجام دهند، مدت زمان کمی مطرح بود و مردم متوجه شدند که آنها هم حرفی برای گفتن ندارند.
خادمی معتقد است امروزه اکثر تحریریه ی روزنامه ها تبدیل به کافی شاپ شده اند. او با انتقاد می گوید: متاسفانه مدیران مسئول، سواد رسانه ای ندارند و با رانت و برای نزدیک شدن به صاحبان قدرت و فقط برای رفع تکلیف، روزنامه را منتشر می کنند، برخی از موارد چیزهایی نوشته می شود اما اینها مفید به فایده نیست. از طرفی به دلیل فرهنگ سازی غلط، فضای مجازی ۹۰ درصد وقت مردم را گرفته است. پس دیگر کسی رغبتی به رسانه های رسمی ندارد.
او در پایان می گوید: برای این وضعیت و مطرح شدن چهره های روزنامه نگار متاسفانه نمی توان پیشنهادی ارائه داد. به نظرم کار از پیشنهاد گذشته، ما از این فضا نا امید شدیم، چرا که ما رسانه مستقلی نداریم و از طرفی، مدیران مسئول به خبرنگاران بها نمی دهند حتی آنها را بیمه هم نمی کنند. شاهدیم در یک سال گذشته برخی رسانه ها دست به تعدیل نیرو های خود زند و نهادها و انجمن هایی که می توانستند در این موقعیت یاریگر خبرنگاران باشند، سکوت کردند. با این اوصاف حرفی برای چهره شدن خبرنگاران باقی نمی ماند.
یک روزنامه نگار پیشکسوت در گفتگو با شفقنا از خلأ «خبرنگاران چهره» در رسانه ها می گوید