فرهنگسرای رسانه با توجه به استقبال اصحاب رسانه از برنامهها و فعالیتهای ارائه شده و به منظور توسعه میدان فعالیت و همچنین با توجه به حجم وسیع مخاطبان و با تأکید بر ضرورت توسعه فعالیتهای مرتبط با فضاهای رسانهای بنا به مطالبات اصحاب رسانه و دستاندرکاران عرصههای فرهنگی و هنری از ۱۸ آذرماه ۱۳۹۱ به فضایی وسیعتر واقع در خیابان شهید گل نبی، خیابان شهید ناطق نوری، میدان قبا منتقل شد.
با مهدی شکیبایی رئیس جدید فرهنگسرای رسانه که به تازگی منصوب شده گفتوگویی داشتیم و او درباره آخرین اتفاقات و برنامههای پیشروی این رسانه صحبت کرده که مشروح آن در ادامه آمده است:
* با توجه به اینکه مدت کوتاهی است به فرهنگسرا آمدهاید، به عنوان مقدمه یک دورنگاهی از فرهنگسرای رسانه و برنامههایی که دارید و قرار است در فرهنگسرا چه اتفاقاتی بیفتد؟
میدانید که ذاتِ برنامههای فرهنگسرا پیوستی برای اهالی فرهنگ و هنر و همچنین اهالی رسانه دارد. تقریباً بیش از یک دهه از ایجاد فرهنگسرای رسانه توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران میگذرد. فرهنگسرایی که در طولِ این مدت فراز و فرودهایی مثل همه سازمانهای جدید التأسیس داشته است. اینکه تا چه اندازه در تحقق اهداف و مأموریتهایش موفق بوده را باید با آمارها و ارقامِ دقیق ارزیابی کرد.
مدیران مختلفی این فرهنگسرا را مدیریت کردند و هرکدام با برنامههای خاص خودشان تلاش کردند؛ در چارچوب مأموریتی که به آنها داده شده بتوانند قدم بردارند. در همین چارچوب و اهدافِ تعریفشده میتوان گفت مأموریت اصلی فرهنگسرای رسانه ایجاد یک بستر و فضایی مناسب برای همافزایی میان اهالی فرهنگ و هنر و اهالی رسانه است. اینکه چقدر موفق بودیم را کار نداریم. بلکه برایمان اهمیت دارد بتوانیم پیوندی میان اهالی رسانه و اهالی فرهنگ با این فرهنگسرای تخصصی ایجاد کنیم. چرا که اهالی فرهنگ و هنر و اهالی رسانه بازوی بزرگ و قدرتمندیاند که میتوانند اهداف و آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی ایران را محقق کنند.
* قدری از تخصصها و فعالیتهای خودتان بگویید؛ چقدر در حوزه رسانه، تخصص دارید؟
ما خودمان را جزو نسل رسانهای نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ میدانیم. ما کار رسانه را از همان موقع آغاز کردیم؛ بعد از فارغالتحصیل شدن در دانشگاه، وارد حوزه رسانه شدیم. البته آن هم برای خودش داستانی دارد. آیا به طور از پیش برنامهریزی شدهای دنبال کردیم یا اتفاقی در راه رسانه قرار گرفتیم. در واقع میتوان گفت برنامه اصلی من یا بهتر است بگویم سابقه اصلی من در کار پژوهش بوده و بنا به دلایلی به سمت رسانه کشیده شدم. رسانه از نظرمن بستر مناسبی برای دیده شدن است. حالا چه در همه حوزهها و چه در حوزه پژوهش و سیاست خارجی که من دنبال میکردم و حوزه فرهنگ و چه دوستان دیگری که در حوزههای اقتصادی و حوزههای دیگری که فعالیت میکنند. به هر حال رسانه ابزار بسیار خوبی است برای اینکه بتوانید تبلیغ خوبی برای آنچه که تولید میکنید، داشته باشید.
* با نگاهی به فعالیتهای فرهنگسرای رسانه، به نظر شما این فرهنگسرا توانسته آن رسالت اصلی خودش را انجام دهد و رسالت و هدف اصلی از تأسیس این فرهنگسرا چه بوده است؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر نهادی که در جمهوری اسلامی ایران تأسیس شده میتوان گفت همزمان با عمر انقلاب رفته رفته به پختگی و تکامل و بزرگی رسیده است. یعنی در واقع این طوری نبوده که یک الگویی داشتیم. در ۱۰۰ سال اخیر از طریق آن الگو گرفته باشیم. بسیاری از نهادها و بنیادهایی مثل بنیاد مسکن، بنیاد مستضعفان و جهاد سازندگی قدمتشان به اندازه عمر انقلاب است. از جمله این نهادها، فرهنگسراها هستند که بیشتر از دهه ۱۳۷۰ شکل گرفتند و رشد کردند. به جهت نیازی که در سطح کشور به وجود آمد و البته فرهنگسرایی مثل رسانه که تخصصیتر است در این سالها مشغول به آزمون و خطا بوده است. با توجه به رشد فناوریها به نظر عمر این آزمون و خطا کردنها کمتر شده و بلافاصله با توجه به این امکاناتی که در حوزه رسانه و فناوریهای نوین داریم عمر این آزمون و خطاها کمتر شود و نتیجه بگیریم.
نمیخواهم درباره عملکرد مدیریتی همکارانم در گذشته قضاوتی داشته باشم، شاید آنها هم الگویی نداشتند و الگوهای غربی هم الگویی نیستند که بتوانیم از آنها به ویژه در حوزه فرهنگ و هنر استفاده کنیم. بنابراین الگوی تازه تأسیس و طبیعی است و بیشتر آنها نیاز دارند آزمون و خطا داشته باشند. فکر میکنم دوستان ما در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران توانستند این بِرند را ثبت کنند و اهالی فرهنگ و هنر و رسانه دستکم فرهنگسراها را بشناسند؛ حالا اینکه چقدر دوستان ما در حوزه رسانه خودشان را در فرهنگسرای رسانه میبینند یا عزیزانی که در حوزه فرهنگ و هنر فعالیت میکنند چه میزان خودشان را در این فرهنگسرا میبینند در این حوزه قضاوتی نمیکنم. مدیرانی که میآیند باید بتوانند این پیوند را ایجاد کنند. حقیقتاً الان میزان و آماری ندارم که این فرهنگسرا تا چه اندازه اهدافی که وجود دارد را محقق کرده است.
* الان اهالی فرهنگ و هنر و رسانه میتوانند امیدوار باشند این فرهنگسرا برای آنها به یک مأمنی تبدیل شود و آن را پاتوقِ خودشان بدانند؟
در حقیقت، بخش فرهنگی و هنری فرهنگسرا یک نماد خوبی دارد، بخشی که به نظرم کمتر نمود و جلوه دارد حضور رسانهها در این فرهنگسراست. امیدوارم و و تلاشم بر این است که شرایطی فراهم شود همکاران رسانهای را بیشتر در فرهنگسرا ببینیم. مثل انجمنها و مجامعی که در حوزه رسانه کار میکنند فرهنگسرای رسانه را هم در واقع یک چنین جایی بدانند و خودشان را در آن فرهنگسرا تعریف کنند. علاوه بر آن معتقدم در صورتی فرهنگسرای رسانه میتواند ادعا کند که موفق شود، هر دو طیف فرهنگ و هنر و رسانهایها را در فرهنگسرای رسانه گردهم آورد. فرهنگسرای رسانه تلاش میکند هم بخش آموزشی فرهنگ و هنر را بین شهروندان تقبل کند و هم آموزش حوزه فرهنگ و هنر و حوزه رسانه را که امیدواریم در این دوره بتوانیم کار دوستان و مدیران قبلی را ادامه دهیم و آن دستاوردها را حفظ کنیم. بخشهایی که کمتر به آنها پرداخته شده را به نوعی مرتفع کنیم.
* منظورتان از اهالی رسانه حضور خبرنگاران و روزنامهنگاران و منتقدین است یا حضور خود رسانهها؟
قطعاً آنچه که رسانهها را تشکیل میدهند؛ مثل خبرنگاران، تصویربرداران، فیلمبرداران، تصویربرداران. حتی انجمنهای صنفی و روزنامهنگاری جزو گروههای هدف محسوب میشوند. الان اطلاع دقیقی از اینکه چند کانون در فرهنگسرای رسانه کار میکنند، ندارم. اما شرایطی فراهم کردیم که کانونهای مردمی بتوانند اینجا فعالیت داشته باشند. موضوعات مورد پیگیری خودشان را اینجا دنبال کنند. از جمله با توجه به نام و مأموریت ذاتی فرهنگسرای رسانه، دوستان رسانه جایگاه ویژهای در این فرهنگسرا دارند.
* آیا رویدادهای فرهنگی و هنری و برنامههای شما در فرهنگسرای رسانه به حالتِ قبل و میدانیتر برخواهد گشت و یا همین حالت مجازی همچون دوران اوجِ کرونا به کار خودتان ادامه خواهید داد؟
از اواخر سال ۱۳۹۸ شاهد همهگیری کرونا در جهان بودیم. در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هم مثلِ خیلی از نهادهای دیگر، یک تبدیل وضعیت و تغییر رویکردی اتفاق افتاد. کارهایی که میدانی صورت میگرفت از صحنه میدان به سمت فضای مجازی حرکت کردند. حتی آموزشمان از راه دور شد. حتی اکرانهایمان در پردیسهایی که در اختیار سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است به صورت مجازی پیش میرفت. در کل تجربه بسیار ارزندهای در طی این دو سال به دست آمد که اگر قرار باشد تا دو سه سال دیگر هم کرونا ادامه پیدا کند هیچکدام از مأموریتهای سازمان فرهنگی هنری روی زمین نخواهد ماند.
اگر بگویند وضعیت سفید است و میتوانیم کار میدانی را همچون گذشته پیگیری کنیم طی تقویمی که همه سازمانها دارند و در اختیار فرهنگسراها هم هست، مأموریتشان را پیش میبرند. فکر میکنم با تغییراتی که در کل دنیا به وجود آمده، هر دو گونه فعالیت باید با هم پیش بروند؛ الان همه فرهنگسراها و مراکز فرهنگی در تهران متوجه یک اتفاق ارزشمندی شدهاند. اگرچه در قدمِ اول اجباری بوده اما به این استنباط رسیدهاند که قبلاً یک برنامه فرهنگی، میدانی برگزار میشد مخاطبی هزار نفری داشت الان در فضایمجازی با مخاطبی میلیاردی مواجه است. بعید میدانم نه تنها سازمان فرهنگی هنری بلکه هیچ نهاد دیگری این تجربه ارزشمند را از دست نخواهد داد.
* از لحاظ بودجهای وضعیت فرهنگسرا به چه صورت است؟
همه سازمانهای فرهنگی مشکلات بودجهای دارند. متأسفانه آنچه که باید بیشتر بودجه به آن اختصاص دهیم فرهنگ است که متأسفانه بوتجه لازم در این حوزه وجود ندارد. اما این دلیل نمیشود فرهنگ را کنار بگذاریم و منتظر بودجه بمانیم. مدیری که منتظر بودجه باشد به نظرمن بودجه هم به دستش برسد نمیتواند آن اهداف خودش را محقق کند. جالب است بدانید بیشتر برنامههای خودمان را با بودجه صفر میبندیم اما به نظرم این موضوع هم راهکار دارد و باید با مشارکت گرفتن و همافزایی در این راستا پیش برویم. ما میخواهیم یک برنامه میدانی را برگزار کنیم یا محصولاتی را تولید کنیم از ظرفیتهای سازمانها، ارگانها و نهادها بهره میبریم. حتی در تولید محصولاتمان از رسانهها هم کمک گرفتیم.
* حرف آخر؟
من اینجا درخواستم از رسانهایها این است که فرهنگسرای رسانه را از خودشان بدانند و ما هم تلاش میکنیم اینجا را به پایگاهی تبدیل کنیم که پاتوقی برای اهالی رسانه باشد. این ظرفیت را داریم که اهالی فرهنگ و هنر و رسانه را گردهم بیاوریم و پیوند اینها منتهای هدفمان است. از همینجا از همه دعوت میکنم به فرهنگسرای رسانه به مثابه یک یار نگاه کنند.
شکیبایی: فرهنگسرای رسانه را پاتوقِ رسانهایها میکنیم