روزنامهنگار یا فعال سیاسی
1 دقیقه خوانده شدهبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از ویستا؛ برخی میگویند به دلیل شرایط سیاسی ایران، خبرنگاران ناچار هستند فعالیت سیاسی داشته باشند اما در مقابل گروهی هم هستند که این دو نقش را در تضاد با یکدیگر میبینند.
یکی از اصول مهم اخلاق روزنامهنگاری که توسط انجمن روزنامهنگاران حرفهای در امریکا (SPJ) منتشرشده، «رعایت استقلال» در روزنامهنگاری است.
بر اساس این اصل مهم، روزنامهنگاران باید از «مداخله در سیاست» و «تضاد منافع» دوری کنند. این انجمن میگوید روزنامهنگاران باید از وابستگی به انجمنها، گروهها و قرار گرفتن نامشان در کنار افراد و فعالیتهایی که اعتبار حرفهای آنها را خدشهدار میکند، خودداری کنند.
در بسیاری دیگر از رسانههای حرفهای دنیا نیز این اصول اخلاقی مورد پذیرش قرار گرفته و هر رسانهای با تدوین مرامنامهای اخلاقی، به آنها پایبند است.
اما در ایران برخی روزنامهنگاران هنگام معرفی خود، عنوانهایی مانند «فعال سیاسی» نیز به همراه دارند. مگر میشود «فعالیت سیاسی» به سود جریان یا حزبی خاص داشت اما دچار «تضاد منافع» نشد؟
عضویت یا وابستگی یک روزنامهنگار به جریان خاص سیاسی، او را هنگام پوشش خبرهای حزب و گروهی که به آن وابسته است، دچار «تضاد منافع» (تضاد بین منافع حزب سیاسی و اصول حرفهای روزنامهنگاری و وفاداری به شهروندان) میکند. چنین روزنامهنگاری با وابستگی سیاسی به یک حزب، تنها یک سوی ماجرا را میبیند و سوی مقابل را آنگونه که در ایران رواج دارد، «باطل» میپندارد.
در رسانههای متعلق به دو جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب در ایران، خبرها و گزارشها عمدتاً یکطرفه نوشته میشوند و طرف مقابل یا اصلاً دیده نمیشود یا «سیاه» جلوه داده میشود. دلیل عمده این رفتار جانبدارانه، غلبه وابستگیهای سیاسی بر روزنامهنگاری است.
مگر میشود مثلاً به احزاب و گروههایی مانند موتلفه اسلامی، اعتمادملی، مردمسالاری و… وابستگی داشت اما ادعا کرد هنگام انجام وظیفه حرفهای، استقلال روزنامهنگار خدشهدار نمیشود؟
استقلال حرفهای روزنامهنگار به این معنا نیست که روزنامهنگار تمایل سیاسی ندارد، بلکه به این معناست که روزنامهنگار باید تلاش کند تا از عضویت یا وابستگی به احزاب و سوءاستفاده آنها و مراجع قدرت و گروهها و انجمنها دوری کند.
مداخله در سیاست، وظیفه سیاسیون است نه روزنامهنگاران. نقشهای عرصه سیاست با نقشهایی که یک روزنامهنگار باید انجام دهد، تفاوت دارد. یک سیاستمدار به حزبش وفادار است و به قدرت میاندیشد و بر پایه لابی و سازش تلاش میکند اهداف حزب خود را پیش برد. اما روزنامهنگار به قدرت وفادار نیست، بلکه باید به مردم و مخاطبان وفادار بماند و ناظر مستقل قدرت باشد.
با این حال در ایران هنوز رعایت اصول حرفهای روزنامهنگاری جدی گرفته نشده و برخی روزنامهنگاران و خبرنگاران برخلاف اصول حرفهای رفتار میکنند. بعضی پایبندی به این اصول را «ناممکن و شیک» میدانند و جدایی این دو را در ایران «ادعایی گزاف» میخوانند و گروهی دیگر میگویند اکنون هنگام مناسبی برای رعایت اصول اخلاقی و حرفهای روزنامهنگاری در ایران نیست.
هر کدام از این دو استدلالها «توجیهی» است برای دور شدن از «اصول حرفهای روزنامهنگاری». مگر میتوان فوتبالیست بود اما کرنر را با دست زد؟ قواعد بازی فوتبال در کشوری مانند بریتانیا با وجود باشگاههای حرفهای با قواعد بازی فوتبال در کشوری مانند ایران با وجود باشگاههای غیرحرفهای هیچ تفاوتی ندارد. تفاوت تنها در این است که در بریتانیا، فوتبال حرفهای وجود دارد ولی در ایران هنوز فوتبال حرفهای نشده است اما با این وجود بازیکنان فوتبال در ایران و برخی باشگاهها تلاش میکنند سطح فوتبال خود را برای رسیدن به فوتبال اروپا بهبود ببخشند، نه آنکه با فهرست کردن هزار و یک دلیل، از حرفهای شدن فاصله بگیرند و آن را توجیه کنند.
روزنامهنگاری نیز حرفهای است که اصول خود را دارد و نمیتوان نقض آنها را با هر بهانهای توجیه کرد. با این وجود نمیتوان انکار کرد که آنچه در روزنامهنگاری ایرانی جریان دارد، کمترین نزدیکی را با استانداردهای بینالمللی این حرفه دارد اما این وضع هم نباید سبب شود که برای رسیدن به این استانداردها تلاش نکرد.
در سال ۱۹۸۹ لیندا گرینهاوس خبرنگار روزنامه نیویورکتایمز که مسوولیت پوشش خبرهای مربوط به دیوان عالی امریکا را بر عهده داشت به علت مشارکت در تظاهرات «آزادی انتخاب» که در حمایت از حق سقط جنین برپا شده بود، مورد سرزنش قرار گرفت. این زن خبرنگار مشارکت خود در این تظاهرات را «فعالیت سیاسی گمنام» توصیف کرد و در دفاع از خود گفت توجه دیگران را به خود جلب نکرده است. وی گفت: من نیز همانند زنان دیگر و نه یک خبرنگار بدون آنکه توجه دیگران را به خود جلب کنم در این تظاهرات شرکت کردم. با این حال مسوولان روزنامه نیویورکتایمز اعلام کردند راهپیمایی گرینهاوس حرفه خبرنگاری وی را به مخاطره انداخته است و به همین علت وی را توبیخ کردند. (عناصر روزنامهنگاری، بیل کوواچ و تام روزنستیل، صص ۱۴۳و۱۴۴)
به تازگی نیز رادیوی ملی عمومی امریکا (NPR) کارکنان و روزنامهنگاران خود را از شرکت در تجمع بزرگ لیبرالها در واشنگتن در آستانه انتخابات میاندورهای امریکا که چند هفته پیش برگزار شد، منع کرد. اینها تنها نمونهای از رفتار حرفهای دو رسانه است اما در ایران هنگام انتخابات، بیشتر رسانهها و خبرنگارانشان برخلاف اصول حرفهای، وارد فعالیت سیاسی میشوند و حتی به ستادهای انتخاباتی میپیوندند و در نقش «پروپاگاندا» ظاهر میشوند.
روزنامهنگار میتواند مثلاً در یک گردهمایی سیاسی یا یک تجمع حضور داشته باشد اما نه به عنوان یک طرف ماجرا بلکه به عنوان خبرنگاری که قرار است روایتکننده رویداد برای مخاطب باشد.
گروهی میگویند چون احزاب قدرتمند سیاسی در ایران وجود ندارد، رسانهها باید نقش آنها را بازی کنند. هنگامی که احزاب قدرتمند در ایران وجود ندارد چرا این تلقی رواج داده میشود که روزنامهنگاران باید جور آنها را بکشند؟ چرا برای پوشاندن یک ضعف و کاستی و مشکل، گروهی دیگر باید تاوان بدهند؟ چرا فقدان احزاب قدرتمند سیاسی باید سبب شود که برخی روزنامهنگاران چنان از آمیختگی فعالیت سیاسی و روزنامهنگاری دفاع کنند که گویی روزنامهنگاری ایرانی را باید تافتهای جدابافته از استانداردهای حرفهای این شغل در نظر گرفت؟
به بیراهه نباید رفت. این وظیفه روزنامهنگاران نیست که جای خالی احزاب را پر کنند. تلاش برای آمیختگی فعالیت سیاسی و روزنامهنگاری در ایران، هم به روزنامهنگاری در این مملکت آسیبهای جدی میرساند و هم سیکل معیوب فعالیتهای سیاسی را پیچیدهتر میکند.
فعالیت سیاسی در ایران جذابیتهای خاص خود را دارد. برخی محبوب شدن نزد افکار عمومی از طریق فعالیت سیاسی را به روزنامهنگار ماندن ترجیح میدهند. اگر یک روزنامهنگار فضای سیاسی کنونی ایران را «توجیهی» برای نقض پیدرپی اصول حرفهاش قرار داده و به آن «افتخار» میکند و عملش را سبب «محبوب ماندنش» میداند، بهتر است با شهامت بپذیرد که لباس «روزنامهنگاری» را به کناری نهاده و لباس «فعال سیاسی» را بر تن کرده است.
محمدرضا نسبعبداللهی
لینک کوتاه: http://khabarnegaranvaresane.ir/?p=16022