رواج انتشار پادکست در رسانههای بزرگ جهان
1 دقیقه خوانده شده
در این سالها کسبوکار رسانهها و مطبوعات بهشدت با مشکل روبهروست. بر کسی پوشیده نیست که روزنامهنگاری مطبوعاتی نیز در عصر دیجیتال به دردسر افتاده است. از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸، فقط در بریتانیا ۲۴۵ روزنامه و نشریه محلی و منطقهای تعطیل شدهاند. سایر کشورهای جهان نیز قطعا تجربهای مشابه و چهبسا بدتر دارند.
درآمد اکثر رسانههای خبری در گرو تبلیغات است و از بخت بدشان اکنون در عصر دیجیتال به سر میبرند و درآمدزایی از این راه نیز بهراحتی گذشته میسر نیست. تبلیغات دیجیتال از یکسو و نرمافزارهای مسدودکننده تبلیغات (Ad blockers) از سوی دیگر و همچنین شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و فیسبوک و تلگرام، در کنار انتشار اخبار جعلی در سالهای اخیر هر یک بهنحوی چوب لای چرخ کسبوکار رسانههای خبری و مطبوعات گذاشتهاند. وانگهی، شرکتهای بزرگ دیجیتال، از آمریکای شمالی تا خاورمیانه، بازاری غیر قابل رقابت در عرصه تبلیغات به راه انداختهاند که مثل گذشته نوبت به رسانهها و مطبوعات نمیرسد. با وجود این، همچنان تنها راه نجات پیش روی رسانهها حفظ کیفیت در کلیترین معنای آن مینماید؛ از جنبههای بصری و صفحهآرایی مطبوعات و طراحی وبسایتها و نیز محتوای مطالب و گزارشها و تحلیلهای موثق و بهروز و دقیق گرفته تا پیگیری نوآوریها و مدیومهای تازه و اتخاذ استراتژیهای جدید تجاری.
«پادکست» یکی از این اشکال جدید رسانهای است که برخی از رسانههای مطرح جهان را برای حفظ کیفیت و ماندن در عرصه رقابت با خود همراه کرده است؛ از نیویورکتایمز و گاردین گرفته تا اینترسپت. پادکست به فایلهایی صوتی گفته میشود که از طریق اینترنت در اختیار کاربران قرار میگیرد و بر روی کامپیوتر و دستگاههای دیجیتال پخشکننده موسیقی و تلفنهای هوشمند قابل اجراست. به پادکست یا فایلهای تدوینشده صوتی، که از سال ۲۰۰۴ باب شدند، رادیوی اینترنتی هم گفته میشود. اما نباید فراموش کرد که پادکست بهکل با برنامههای رادیویی فرق دارد، از قالب فایلها و محتوای آنها تا نحوه انتشار و توزیعشان.
پادکست در حال حاضر به یکی از سرویسهای جذاب اینترنتی بدل شده و مخاطب خاص خود را دارد. مخاطبان پادکست، از پادکستهای سرگرمی و علمی و قصهگویی تا کسبوکار و آموزشی، رشد قابلتوجهی در سالهای اخیر داشته است. به گزارش «ادیسون ریسرچ و تریتون دیجیتال» شمار کسانی که پادکست گوش میدهند از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ تقریبا دو برابر شده است (از ۸ درصد به ۱۵ درصد). پادکستها ابتدا در قالب بدیلهایی دموکراتیک برای رادیو معرفی شدند و طولی نکشید تا ادعای خود را ثابت کردند. در سال ۲۰۱۴ یک برنامه رادیویی به نام «زندگی آمریکایی» (The American Life) که از شیکاگو پخش میشود تصمیم گرفت یک پادکست جنایی بر اساس داستانهای واقعی ضبط کند به نام «سریال». از پادکست «سریال» استقبال غیر منتظرهای شد و به ۵ میلیون مخاطب رسید. پادکست کمدی آمریکایی «ایرولف» (Earwolf) در حال حاضر ۴۰۰ هزار شنونده طی ۵۰ برنامه به دست آورده و کار پادکست آمریکایی «گیملت» (Gimlet) چنان گرفت که امسال با قیمت ۲۳۰ میلیون دلار به اسپاتیفای فروخته شد. تجربه پادکست نشان داد که چه ظرفیتها و البته چه محدودیتهایی دارد.
تحقیقات نشان میدهد اکثر مخاطبان پادکست در محدود سنی ۱۸ تا ۳۴ سال هستند و ۸۵ درصد شنوندگان معمولا فقط آخر پادکستها را گوش میدهند. تبلیغات پادکست از تبلیغات تلویزیونی و رادیویی طولانیتر است و اکثر شنوندگان تبلیغات و آگهیها را اغلب رد میکنند، کاری که در رادیو و تلوزیون ممکن نیست. این موضوع به ضرر پادکست است و جنبه درآمدزایی پادکستها را تحتالشعاع قرار میدهد و به محدودیت آن بدل میشود.
پس چرا رسانههای معتبر جهان ترغیب به انتشار و توزیع پادکست شدند؟ در سال ۲۰۱۷، «روزنامهنگاری» که بهدنبال شکلهای جدید رسانهای در عصر دیجیتال بود و «پادکستها» که بهدنبال جریان درآمدزایی قابل اعتمادی بودند، به هم رسیدند. روزنامهنگاری و پادکست در یکدیگر دقیقا همان چیزهایی را یافتند که دنبالش بودند و اینطور شد که «پادکست اخبار روزانه» متولد شد؛ و به نظر میرسد نتیجه هم گرفتند. در میان آشفتگی و بحران حاکم بر رسانهها و روزنامهنگاری، «پادکست اخبار روزانه» رشدی قابل ملاحظه داشته و بعضا از برخی برنامههای رادیویی نیز پیشی گرفته است. بیتردید پیشگام این شکل جدید روزنامهنگاری پادکست «دیلی» (The Daily) روزنامه نیویورک تایمز است. پادکست تحلیلی- خبری «دیلی» یک پادکست ۲۰ دقیقهای است که ۵ روز در هفته، در روزهای کاری، منتشر میشود و در آن مجری پادکست، مایکل باربارو، خبرنگار باسابقه آمریکایی، با محوریت یک خبر مهم و بهروز با سایر خبرنگاران صحبت میکند. محتوای این پادکست بر اساس همان برنامه و ضوابط حرفهای محتوای آنلاین روزنامه تهیه میشود. اولین پادکست «دیلی» در فوریه ۲۰۱۷ منتشر شد و بهسرعت مخاطب پیدا کرد و طی چند ماه به موفقیتی غیر منتظره رسید. در ژوئن ۲۰۱۹ به رکورد ۴۸ میلیون دانلود رسید و تقریبا ظرف مدت یک سال ۱۰۰ میلیون بار پادکست «دیلی» شنیده شد و در حال حاضر هر صبح ۲ میلیون بار شنیده میشود. از این میزان مخاطب قطعا درآمد قابلتوجهی نصیب نیویورک تایمز میشود. نوآوری نیویورک تایمز باعث شد که پای روزنامهها و نشریات دیگر نیز به انتشار پادکست خبری باز شود. در حال حاضر به غیر از نیویورک تایمز، تلگراف و فاینشنال تایمز و اکونومیست و اسکای و چندین نشریه و روزنامه دیگر هم در پادکست سرمایهگذاری کردهاند.
ظهور پادکست در روزنامهنگاری به خودی خود ارزشمند است. این امر نشان میدهد که رسانهها با نگاه به حفظ کیفیت، راههایی جدید برای بقا و درآمدزایی در عصر دیجیتال یافتهاند. با این حال، هنوز روشن نیست که حتی اگر این رشد انفجاری بازار پادکستهای خبری ادامه داشته باشد، آیا واقعا میتواند خسارت ناشی از کاهش فروش روزنامه را جبران کند؟ آیا توان مقابله با موانعی چون شبکههای اجتماعی و اخبار جعلی و تبلیغات و ضد تبلیغات دیجیتال را دارد؟ حتی نگاه خوشبینانه هم نمیتواند در این وضعیت چندان امیدوار باشد.