در گفت وگو با توحید مهدوی فعال رسانهای استان اردبیل عنوان شد: عدهای خبرنگاری را پیش پای منافع خود ذبح می کنند!
1 دقیقه خوانده شدهلطفاً به عنوان اولین سئوال از بیوگرافی خودتان برای مخاطبین این رسانه بگوئید:
بنده توحید مهدوی متولد ۱۳۶۵ دانشجوی دکتری اقتصاد هستم. نوشتن را از سال ۱۳۸۳ با وبلاگنویسی شروع کرده و از سال ۸۷ نیز نوشتن را در مطبوعات محلی تجربه کردم، از سال ۹۰ هم در نشریات سراسری یادداشت و گزارش مینویسم.
از چه زمانی به این حرفه علاقمند شدید؟
تقریبا از سال ۸۴ احساس کردم نوشتن روح مرا جلا میدهد، نگاهم را ژرف کرده و چند بُعدنگرم میکند. از سوی دیگر موجب طرح دغدغههایم میشود و برای ارتقای مدنیت در جامعه دستگیرم است.
مشوق اصلی شما در این راه چه کسی بوده است؟
مشوق خاصی نداشتهام. وبلاگنویسی را که در آن زمان ابزار نوینی بود، به صورت تفریحی آغاز کردم و به مرور دیدم مطالبی که در وبلاگ مطرح میکنم و مینویسم دغدغه مخاطبان است، دغدغه مردمی که تریبون برای فریاد دردهایشان ندارند، نظرات مخاطبان و بازخوردهایی که از آنها میگرفتم اصلیترین مشوق من برای ادامه قلمفرسایی بود، قلمی که خیلیها سعی میکردند و میکنند که با پتک و کلنگ بر سر آن بکوبند و آن را بشکنند اما به قول آن شاعر «بگذار هر چه نمیخواهند، بگوئیم/ بگذار هر چه نمیخواهیم، بگویند/ باران که بیاید، از دست چترها، کاری بر نمیآید/ ما اتفاقی هستیم که افتادهایم.»
آیا خانواده شما با فعالیتتان در مطبوعات موافق بودند؟ اکنون چه طور؟ در جامعه هنوز روزنامهنگاری را شغل نمیدانند و همین مساله سبب شده است خانوادهها فرزندان خود را برای شغلهای دیگری ترغیب و تشویق کنند و البته مسائل حاشیهای اعم از تهدیدها، تطمیعها، خطرات احتمالی و غیره هم این مساله را تشدید میکند.
از آثار مکتوب چاپ شدهتان برایمان بگوئید؟
آثاری که منتشر میشوند شناسنامه هر خبرنگار و روزنامهنگاری است و هر چقدر حرفهایتر باشد به همان اندازه سطح بالا و البته نوع دغدغه خبرنگار و زاویه نگرش او به مسائل نشان میدهد. در خلال سال های ۹۳ و ۹۴ با یکی از روزنامه های سراسری کار میکردم که سوژههایش، گزارش از فرد بود که به سبک روایی و با زبان اولین شخص روایت میشد که به نظرم گزارشهای منتشر شدهام در این روزنامه برای من همیشه شیرین و ماندگار بوده است زیرا با افرادی مصاحبه میکردم که در جامعه و رسانهها کمتر دیده و مورد توجه قرار گرفتهاند.
در زمان زلزله هریس و اهر هم من به عنوان خبرنگار به هریس رفتم. دو روز در این شهر مستقر شدم که حتی غذا هم برای خوردن پیدا نکردم اما کار کردن و گزارش وضعیت مردم آن قدر برایم مساله و دغدغه بود که دنبال غذا هم نرفتم و در دو روز حدود ۶۰ خبر و مصاحبه مخابره کردم که بعدا مورد تشویق در رسانهای که کار میکردم؛ قرار گرفتم.
نوشتن از درد و رنج مردم برای من همیشه کار سخت و حتی گاها طاقتفرسا بوده و گاهی آن قدر درگیر سوژه میشوم که مرا از نظر روحی و روانی تحت تاثیر قرار میدهد.
هم اکنون به چه کاری مشغولید؟
من همیشه و همه جا خود را روزنامهنگار دانسته و معرفی کردهام. هر جا شغلم را پرسیده اند، با افتخار خود را روزنامهنگار معرفی کردهام.
علاقمندان به مطبوعات و رسانه چگونه میتوانند در این عرصه موفق شوند؟
به نظر من کسانی در عرصه روزنامهنگاری موفق میشوند که در کنار اطلاعات عمومی و مطالعه در موضوعات مختلف، خبرنگاری را وسیلهای برای امیال شخصی ندانسته و در این حوزه صرفا به دنبال خبرنگاری و به سرانجام رساندن سوژهها برای گرهگشایی از گرههای کور جامعه باشد که متاسفانه عدهای، خبرنگاری را پیش پای منافع شخصی خود ذبح میکنند و خبرنگاری را یک ابزار میبینند و میدانند.
مصاحبه: فرناز قنبری