امنیت شغلی، اجتماعی، روانی و حقوق نادیده خبرنگاران
1 دقیقه خوانده شدهبنا به گفته کارشناسان حوزه رسانه، سوژهای که خبرنگار و روزنامهنگار روی آن کار میکند، بهطور مستقیم روح و روان و ذهن او را نشانه میگیرد؛ بهطوری که در درازمدت، نوشتن چنین سوژههایی موجب افسردگی او میشود و این موضوع یکی از دلایل دشواری حرفه روزنامهنگاری است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خبرنگاران و رسانه و به نقل از ساعت ۲۴؛ این سوژهها، از بطن جامعه میآیند و تهیه خبر از آنها، علاوه بر ایجاد افسردگی و مشکلات روحی برای خبرنگار میتواند منجر به تهدید از طرف برخی نهادها یا افراد شود. آنچه مسلم است، این است که تهیه خبر و گزارش از باندهای بزهکاری و مواد مخدر، تنفروشی، افزایش ارتباطهای جنسی پیش از ازدواج حتی در سنین کودکی، پایین آمدن سن آشنایی و مانوس شدن کودکان و نوجوانان با مواد مخدر، افزایش مصرف انواع داروهای روانگردان، مشروبات الکلی و انحطاطهای اخلاقی از جمله سوژههایی هستند که تا مدتها میتوانند روح و ذهن خبرنگار را درگیر خود کنند.
البته که قلم زدن و تهیه گزارش توسط خبرنگاران حوزههای اجتماعی، بحران و حوادث در جامعه مردسالار کشورمان با وجود تبعیض جنسیتی و برخی آزارهای جنسی برای زنان خبرنگار به مراتب کار را سختتر کرده است. سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا نهاد یا سازمانی برای حمایت و پشتیبانی از خبرنگاران آسیبدیده وجود دارد؟ کدامیک از رسانههای ما واحدی برای مشاوره روانی برای خبرنگاران در نظر گرفتهاند؟ یا به خبرنگاران فعال خود در حوزههای اجتماعی یا بحران گفتهاند، چنانچه بعد از تهیه گزارشهایتان احساس افسردگی کردید، موضوع را با ما در میان بگذارید تا شما را به یک روانشناس یا روانپزشک معرفی کنیم. آیا وزارت ارشاد نهاد یا سازمانی برای خبرنگاران حوزههای بحران در نظر گرفته تا چنین افرادی را در هنگام تهیه خبر از بحبوحه زلزله، سیل، کرونا و غیره حمایت کند؟ اداره ارشاد، خانه مطبوعات و انجمن صنفی و دیگر تشکلهای رسانهای هر استان با چه هدفی تاسیس شدهاند؟ آیا چتر حمایتی برای خبرنگارانی که مورد تهدید و آزار قرار میگیرند یا خبرنگاران زنی که در هنگام تهیه خبر ممکن است مورد تجاوز کلامی یا جنسی قرار گیرند، وجود دارد؟ قطعا اگر چنین نهادها و سازمانهای حمایتی برای خبرنگاران و روزنامهنگاران در کشور و در جامعه رسانهای ما وجود داشت، این سفیران خبر و اطلاعرسانی محکمتر و مصممتر گام برمیداشتند و بدون هیچ ترس و واهمهای اخبار را مخابره میکردند. ناگفته نماند چنانچه خبرنگاران شهرستانها چنین مطلبی را بخوانند پوزخندی از سر کنایه به نگارنده این مطلب خواهند زد و میگویند: «شتر در خواب بیند پنبه؟»